مجنون توام عشق

ساخت وبلاگ
غرق در تلخ ترین وحشت یک کابوسممن که از آمدنت مثل خزان مایوسم رفتی و پشت سرت برگ به برگ افتادمبر زمین جای قدم های تو را می بوسم گردبادی شده ام دورِ جهان می گردممن به دنبالِ "خودم"، این شَبحِ منحوسم زده ام آتش در هیمه ی تنهایی خویشتا که شاید متولد بشود ققنوسم کاش می شد درِ زندانِ مرا باز کنندسالیانی است که در بندِ "خودم" محبوسم هیچ کس درک نکرد از نگهم درد مرابی تو دشوارترین واژه ی هر قاموسم مثل یک ماهیِ در تُنگ، دلم تَنگ شده است کاش آغوش تو می برد به اقیانوسم جواد مهربان yeklahzedarkenardelambishtarbman@ + نوشته شده در  چهارشنبه دوازدهم مهر ۱۳۹۶ساعت 8:48&nbsp توسط دکتر جواد مهربان   |  مجنون توام عشق...
ما را در سایت مجنون توام عشق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : drjavadmehraban بازدید : 218 تاريخ : چهارشنبه 29 آذر 1396 ساعت: 3:55

بی تو‌ من زرد ترین منظره ی پاییزم
مثل برگی ز سرِ شاخه ی غم می ریزم

شاخه در شاخه هراس است که در من رویید
شبح‌ جنگل اوهامم و رعب انگیزم

ای که جان بخش تر از روح بهاری برگرد
تا به یک خنده ی تو سبز ز جا برخیزم

همه امید من آنست که جانم باشی
مرده ای منتظر لحظه ی رستاخیزم

سیب لبنانی من! وسوسه ی شیطانی
کز نگاه تو فرو ریخت پل پرهیزم

تو شِکر خنده و شیرین دهن و لیلی وش
من چو مجنونم و فرهادتر از پرویزم

#جواد_مهربان

yeklahzedarkenardelambishtarbman@

مجنون توام عشق...
ما را در سایت مجنون توام عشق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : drjavadmehraban بازدید : 180 تاريخ : چهارشنبه 29 آذر 1396 ساعت: 3:55

گر چه هر باری نشان دادی سراب دیگری
غیرِ چشمانت ندارم انتخاب دیگری

تا گره وا کردی از گیسویِ توفان مذهبت
در دلم‌ بر پا نمودی انقلاب دیگری

با نگاهت موج های فتنه برپا کرده ای
در تنِ دریا فکندی اضطراب دیگری

مست گشته باد از بویِ دل انگیزِ تنت
خنده هایت باده و چشمت، شراب دیگری

دست برمی داری از تاراجِ قلب عاشقم؟
یا که می بینی برایم باز خواب دیگری؟

گرچه روزم نیست روشن از فروغِ رویِ تو
باش در شبهای تارم، ماهتاب دیگری

#جواد_مهربان

yeklahzedarkenardelambishtarbman@

مجنون توام عشق...
ما را در سایت مجنون توام عشق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : drjavadmehraban بازدید : 187 تاريخ : چهارشنبه 29 آذر 1396 ساعت: 3:55

با مِدادِ رنگی شعرم بهاری می کشمبر تن زرد درختان برگ و باری می کشم در قفس تا گل کند آوازهای بلبلانیک دریچه رو به سمت لاله زاری می کشم در درون خوابهای کودکان بی پدرشانه های مهربان غمگساری می کشم تا که در یلدای شبهایم بتابد یاد توشمس چشمان تو را عینِ اناری می کشم تا پریشان می شود زلفت به روی چهره اتبید مجنونی کنار جویباری می کشم تا که عشقت جاودان باقی بماند در جهان بر درخت روزگاران یادگاری می کشم عشق! ای نقاش سحر انگیز بوم خاطرمتا تو باشی نقش های بی شماری می کشم #جواد_مهربان yeklahzedarkenardelambishtarbman@ مجنون توام عشق...
ما را در سایت مجنون توام عشق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : drjavadmehraban بازدید : 220 تاريخ : چهارشنبه 29 آذر 1396 ساعت: 3:55

چو گیسوان تو در دست باد، بی تابم "شب از هجوم خیالت نمی برد خوابم" ِ تنیده گرد من اوهامِ وحشیِ یادت رها نمی‌شود از تو خیالِ محرابم مبر مرا تو به سمتِ صحاری وحشت و یا چو کشتیِ بی ناخدا به گردابم نداده گرچه گلی باغ آرزوهایم دلم خوش است که بذری درون مردابم بخوان ز چشمِ من آیاتِ عشق پاکم را که من فصیح تر از هرچه خط و اعرابم بزن، بکوب، برقص ای سماعِ بی پایان به ناله های دلِ من، به تار و مضرابم مده به دست فراموشی و بیا بگذار چو خاطرات قدیمی درون یک قابم غروب، بارشِ باران و غربت و اندوه چو زورقی که گرفتارِ موجِ سیلابم درخت، تاب قدیمی و من که بی تابم و دستهات... که دیگر، نمی دهد تابم #جواد_مهربان drjavadmehraban@ + نوشته شده در  سه شنبه بیست و سوم آبان ۱۳۹۶ساعت 22:8&nbsp توسط دکتر جواد مهربان   |  مجنون توام عشق...
ما را در سایت مجنون توام عشق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : drjavadmehraban بازدید : 206 تاريخ : چهارشنبه 29 آذر 1396 ساعت: 3:55

با تارِ عشق، دورِ دلم پیله می تنم
چشم انتظار فرصتِ پروانه گشتنم

همچون گلِ فسرده در آغوشِ سردِ برف
امیدوارِ لحظه ی نابِ شکفتنم

شاداب تر ز روح بهاران هماره تو
دلمرده تر ز خاطر پائیزها منم

سیمرغ هم به حال دلم غبطه میخورد
تا اوج‌ ِ قافِ عشقِ شما شد نشیمنم

آواره تر ز باد به شوق نگاهتان
در کوچه باغ خلوت شب پرسه می زنم

باشد که لطف سبز تنت مرهمی شود
بر رد زخم غم که چنین مانده بر تنم

#جواد_مهربان 

مجنون توام عشق...
ما را در سایت مجنون توام عشق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : drjavadmehraban بازدید : 141 تاريخ : چهارشنبه 29 آذر 1396 ساعت: 3:55

به مناسبت حادثه ی اندوهبار زلزله استان کرمانشاه : غیر از کویر و تشنه کامی قسمت ما نیستیک پنجره اینجا ، نگاهش سمت دریا نیست حتی زمین ، رقصِ تنش عریانی مرگ است لبخند های او برای شادی ما نیست هر مسکنی آواری از مرگ و تباهی شد اینجا نشانی از سرای مهر گویا نیست عفریت سردِ مرگ‌ شد همبستر مادردیگر خبر از بوسه های گرم بابا نیست چشم انتظار نوشدارو بعد هر مرگیماینجا شفایی در نفس های مسیحا نیست دستان بیرون مانده از آوارهای مرگفریاد های بی صدای مردم آیا نیست؟ #جواد_مهربان مجنون توام عشق...
ما را در سایت مجنون توام عشق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : drjavadmehraban بازدید : 167 تاريخ : چهارشنبه 29 آذر 1396 ساعت: 3:55